از مسائل مهم و حزن انگیز زندگی حضرت فاطمه - سلام الله علیها - كه در عین حال نكته آموز و سازنده است مسأله مظلومیت حضرت فاطمه - سلام الله علیها - است. او مظلومه ای است فداكار، و شهیده ای است مظلوم. او و خاندانش از پدر و همسر عمری برای مردم كار كردند و مردم را به سر و سامانی رساندند، از بدبختی نجات شان دادند و امروز توسط همان مردم صدمه خوردند.
مردم آن روزگار قبل از اسلام چه داشتند؟ و امروز از مدنیت واخلاق و حتی زندگی چه دارند؟ و آنچه بود از بركت چه كسی بود؟ جز از بركت اسلام و قرآن؟ و جز از راه پدر و همسرش؟ و امروز سرنوشت حضرت فاطمه - سلام الله علیها - به جائی رسید كه از همین مردم كتك می خورد و به بستر می افتد.
اما درباره حضرت فاطمه - سلام الله علیها - مسأله چنین نبود. او در جامعه كمتر ظاهر می شد. عزادار بود حامله بود. و كتك خوردن و به خاك افتادن او، آن هم در خانه خود مسأله دردناكی است. بویژه كه او نسبت به غیرت علی - علیه السلام - آگاه است و می داند كه علی - علیه السلام - از تماشای آن صحنه چقدر زجر می كشد.
مصائب وارده
حضرت فاطمه - سلام الله علیها - در عمر كوتاهش با مصائب بسیار مواجه شده، مصائبی بودند كه اگر بر كوه وارد می آمدند آنها را از هم می پاشاندند. ما را توان آن نیست كه مشكلات و مصائب او را لیست كنیم. ولی به عنوان ذكر مورد چند نمونه را معرفی می كنیم:
1- رحلت رسول خدا (ص)
كه پیامبر عزیزتر از جانش بود و وقتی كه از دنیا رفت همه زندگی در برابر چشمانش تیره و تار شده بود. او اوقات خود را به گریه و اشك ریزی می گذراند و بزحمت می توانست آرام بگیرد.
رسول خدا - صلی الله علیه و آله - از قبل او را تسلیت داد و از چهره های مهم تسلیت او این بود كه به او خبر داده بود نخستین كسی است كه به او ملحق می شود وفاطمه - سلام الله علیها - از شنیدن آن خوشحال شد و خندید.
رسول خدا - صلی الله علیه و آله - به او در مرض فوق فرموده بود:
فاطمه جان! گریه مكن، در مرگ من صورت خود را مخراش، گیسوان پریشان نكن، واویلا مگو، مجلس گریه و نوحه سرائی برپا مكن... و بعد فرمود خدایا اهلبیتم به تو می سپارم...
2 - دستبرد به حرمت ها:
حضرت فاطمه - سلام الله علیها - مظلومه است از آن بابت كه بحرمت او دستبرد زدند وشأن او را كه آن همه مورد سفارش و توصیه پیامبر بود نادیده گرفتند و كار به جائی رسید كه مسعودی می نویسد:
در را بر فاطمه - سلام الله علیها - انداختند، او را در بین در و دیوار فشردند، محسن او را سقط كردند،شوهر او را به زور وادار به بیعت كردند...[3]
در اندیشه حضرت فاطمه - سلام الله علیها - ، دستبرد به حرمت حضرت علی - علیه السلام - و ولایتش رنج آورتر از دستبرد به حرمت خود بود. او نمی توانست این مسأله را برای حضرت علی - علیه السلام - بپذیرد كه شوهرش را به زور وادار به بیعت كنند و یا بگفته مسعودی او را تهدید به مرگ نمایند.
مسعودی گوید:
دست علی - علیه السلام - را گرفتند و به زور خواستند با دست ابوبكر به نشانه بیعت اصطكاك دهند و علی - علیه السلام - مشت خود را فشرد و فاطمه - سلام الله علیها - نگران و متأثر از این امر كه این هوی پرستان چرا چنین می كنند؟ و چرا توصیه های رسول خدا - صلی الله علیه و آله - را نادیده می گیرند؟
در اندیشه حضرت فاطمه - سلام الله علیها - ، دستبرد به حرمت حضرت علی - علیه السلام - و ولایتش رنج آورتر از دستبرد به حرمت خود بود.
او نمی توانست این مسأله را برای حضرت علی - علیه السلام - بپذیرد كه شوهرش را به زور وادار به بیعت كنند و یا بگفته مسعودی او را تهدید به مرگ نمایند.
3 - آتش زدن در خانه او:
این هم مسأله دردناكی برای حضرت فاطمه - سلام الله علیها - بود كه به درخانه اش آتش افروختند و این امر توسط عمر انجام شد.سخن این است كه برای بردن حضرت علی - علیه السلام - به مسجد به او پیام فرستادند، حضرت علی - علیه السلام - اطاعت نكرد، بار دیگر هم او را خواستند نرفت و برای بار سوم عمر به همراهی جمعی آمد، با هیاهوئی كه دم به دم نزدیكتر میشد كه این خانه را با اهلش آتش می زنم، - پرسیدند كه حتی اگر فاطمه - سلام الله علیها - در آن باشد؟
گفت آری و... - الباقی را از زبان حضرت فاطمه - سلام الله علیها - بشنویم:
«فجمعوا الحطب الجزل» علی بابی بر در خانه ام هیزم و خاشاك آوردند
« و آتوا بالنار لیحرقوه و یحرقونا » آتش آوردند كه آن را شعله ور سازد و ما را بسوزانند
«فوقعت بعضاده الباب» من در آستانه در قرار داشتم
«و نا شدتم بالله و بأبی ان یكفوا و ینصرونا» آنها را قسم دادم به خدا، و به پدرم كه دست از ما بردارید و به دادمان برسید
«فاخذ عمرالسوط من ید قنقذ مولی ابی بكر» عمر تازیانه را از دست قنفذ غلام ابوبكر گرفت
«فضرب به علی عضدی حتی صار كالدملج» آن را بر بازویم زد، چنان كه كبود شد.
«و ركل الباب برجله فرده علی و انا حامل» لگد محكمی بر در زد و آن را بر رویم انداخت در حالیكه حامله بود
فسقطت بوجهی به رو در خاك افتادم
«و النار تسعر و یسفع فی وجهی» آتش زبان می كشید و چهره ام را داغ می كرد
«فیضربنی بیده حتی انتثر قرطی من اذنی» مرا چنان سیلی زد كه گوشواره از گوشم فرو افتاد
«فجاء نی المخاض فاسقطت محسناً بغیر جرم» درد زایمان مرا گرفت و محسنم را بدون جرم سقط كردم.
4 - ضربات قنفذ:
جریان آتش افروزی عمر را گفتیم و ضربات وارده بر حضرت فاطمه - سلام الله علیها - را برشمردیم.
در اینجا سند دیگری را نقل می كنیم كه در رابطه با قنفذ است.
او از آزاد شدگان مكه بود كه بعدها بعنوان كارگزار عمر سرگرم كار شد. عمر در یكی از اقدامات نصف اموال همه كارگزاران خود را بسبب خیانتی كه از آنها دیده بود مصادره كرد، ولی این امر را درباره او انجام نداد. حتی بیست هزار درهمی را كه از او ستانده بود به او باز پس داد.
علی - علیه السلام - بعدها می فرمود این اقدام و طرز برخورد عمر بخاطر تقدیر عمر از ضربت تازیانه ای بود كه به بازوی فاطمه - سلام الله علیها - زد و آن را متورم ساخت
ری، او در خوان نعمت پیامبر بزرگ و آزاد شده بود ولی برای حفظ شرایط و موقعیت خود آن رذالت را از خود بروز داد.
5 - غصب فدك:
هنوز چند صباحی از مسأله سقیفه نگذشته بود كه حادثه دیگری رخ داد و آن اخراج كارگزاران حضرت فاطمه - سلام الله علیها - از مزرعه فدك و تصرف آن توسط ابوبكر بود كه گفتیم طرح ونقشه آن را عمر ریخته بود. در این مشی سیاسی هدف ورشكست كردن علی - علیه السلام - و پراكنده ساختن یاران او بود، بویژه مستمندانی كه بعلت طرفداری از علی - علیه السلام - و حضرت فاطمه - سلام الله علیها - از بیت المال محروم شده بودند.
این كار بر حضرت فاطمه - سلام الله علیها - بسیار گران آمد مخصوصاً از آن بابت كه صاحب حق بود و براساس زور و عوام فریبی آن را از دستش ربودند و فریاد او بجائی نرسید. او باور نمی كرد كه دشمن تا بدین حد بیشرم و حیا باشد.
البته فدك سالها در دست ابوبكر و بعد عمر بود، ولی پاره ای از اسناد نشان می دهند عمر پس از چندی آن را به علی - علیه السلام - پس داد و مدتها در دست فرزندان حضرت فاطمه - سلام الله علیها - بود و پس از او مجدداً دست به دست می شد. ولی واقعیت این است روح حضرت فاطمه - سلام الله علیها - از این امر شدیداً متألم بود.
و این عدم رعایت حق را یك مصیبت تلقی می كرد فرزندان حضرت فاطمه - سلام الله علیها - مادر را از دست داده بودند دیگر فدك را می خواستند چه كنند؟
6 - نگرانی از عوام فریبی:
از موارد مظلومیت حضرت فاطمه - سلام الله علیها - این بود كه خصم عوامفریبی می كرد. مثلاً فدك را كه حق حضرت فاطمه - سلام الله علیها - بود از او گرفت ولی برای حق بجانب نشان دادن خود گفته بود اگر مایل باشی اموال شخصی من در اختیار تو باشد - یا به صورت مستقیم میراث او را گرفت بدین بهانه كه پدرت دستور داده ومن نمی توانم تخلف كنم.
برای حضرت فاطمه - سلام الله علیها - این شگفتی وجود داشت كه خدا و انسانیت و اخلاق چه شدند؟
چرا چیزی را به پدرش نسبت می دهند كه روح پیامبر از آن آزرده است؟
چگونه می شود مسأله ای توسط پیامبر صورت گرفته باشد و حضرت فاطمه - سلام الله علیها - از آن بی خبر باشد؟
حضرت فاطمه ای كه مركز اسرار پیامبر بود چگونه از حدیث میراث كه امروز ابوبكر آن را اعلام می كند بی خبر است؟
و این عوامفریبی روح حضرت فاطمه - سلام الله علیها - را آزرده می ساخت زیرا بخاطر تقوا و انسانیت توان مقابله به مثل را نداشت.
7 - اهانت ها:
حضرت فاطمه - سلام الله علیها - در مورد شخصیت خود از رسول خدا - صلی الله علیه و آله - سندها داشت. جمله معروف «فاطمهُ بضعه منی» بر سر زبانها بود و یا عبارت پیامبر هر كه فاطمه - سلام الله علیها - را اذیت كند مرا اذیت كرده همگان شنیده بودند. بدین سان بسیار شگفت آور بود كه با وجود آن همه سخنان احترام آمیز رسول خدا - صلی الله علیه و آله - نسبت به او به فاطمه - سلام الله علیها - اهانت كنند و یا او را تحقیر نمایند.
ابوبكر پس از خطبه حضرت فاطمه - سلام الله علیها - در مسجد به بالای منبر رفت و سخنان ركیكی درباره او گفت. پناه بر خدا از تكرار آن كلمات! او را نعوذ بالله به روباه پیری تشبیه كرد كه شاهد او دم او می باشد. و هم گفت فاطمه - سلام الله علیها - برای اثبات حقانیت خود به ضعیفه ها متمسك شده و از زنان یاری می طلبد...[9]
ام سلمه به دفاع برخاست و معترضانه گفت آیا درباره فردی چون فاطمه - سلام الله علیها - این سخنان رواست؟ او كه روز تولد ملائكه او را در بر گرفتند در خور این سخنان است؟ آیا رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فاطمه - سلام الله علیها - را از میراث محروم كرده و به او خبر نداده؟ وای بر شما - زود است بر خدا وارد شوید و ثمره تلخ كردار خود را بچشید (و بر اثر این سخنان ابوبكر مقرری ام سلمه را قطع كرد)
البته ابوبكر بعدها از كار و تلاش خود علیه فاطمه - سلام الله علیها - پشیمان بود و در دم مرگ گفته بود من سه كار را انجام داده ام كه ای كاش نمی دادم:... ای كاش وارد خانه فاطمه - سلام الله علیها - نمی شدم اگر چه علیه من به جنگ می ایستادند.
نظرات شما عزیزان:
http://zip.loxblog.com
پاسخ:ممنون از لطفت داداش